روایت هوشنگ ابتهاج از مرگ زودهنگام پرویز مشکاتیان
افزودن به علاقمندی ها
شما وارد سایت نشدهاید
سایه درباره یار قدیمی خود میگوید: پرویز مشکاتیان همانگونه که مدارج عالی را در موسیقی و فرهنگ و توسعه هنر واقعی سنتی در کشور در کمترین زمان و به سرعت برق و باد پیمود و در این عرصه شتابان و رونده بود، در سفر به دیار باقی و آن جهانی نیز شتاب و سرعت داشت و خیلی زود به مقصد و مقصود رسید."
مولانا با آن همه عظمتش فرموده است: "چه دانمهای بسیار است لیکن من نمیدانم". با این مصراع درخشان مولانا، خودم را همواره دلداری میدادم اما هر سال در سالگرد مشکاتیان عزیز، هم داغش تازه میشد و هم این پرسش سمج دوباره گریبانم را میگرفت. مستاصل شده بودم تا این که غزلسرای بیهمانند روزگار ما استاد هوشنگ ابتهاج به فریادم رسید و از آن پرسش مردافکن مرا خلاصی داد.
حضرت ابتهاج شبی در محفل نکوداشت پرویزجان و در جمعی از هنرمندان و روشنفکران چنین فرمود: "پرویز مشکاتیان همانگونه که مدارج عالی را در موسیقی و فرهنگ و توسعه هنر واقعی سنتی در کشور در کمترین زمان و به سرعت برق و باد پیمود و در این عرصه شتابان و رونده بود، در سفر به دیار باقی و آن جهانی نیز شتاب و سرعت داشت و خیلی زود به مقصد و مقصود رسید."
آری! پرویز مشکاتیان همانند بسیاری از اهل معنا درد داشت، درد رسیدن. و این بود راز تعجیل او در همه عرصهها. خدایش بیامرزاد که از نیکان روزگار بود.