روز قلم و بی لطفی به صاحبان واقعی آن ! به قلم علیرضا شکوهی/
قلم ، زبان شخصیت و معرفت انسان هاست هر کسی می تواند قلمی را بین انگشتانش بفشرد و فرمانش دهد که بنگارد و هر آنچه را از مخیله صاحب انگشت تراوش می کند، بنویسد. قلم، تخریب می کند. می سازد، واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است.
اما ! در جامعه ای که ما زندگی میکنیم قلم ابزاری برای ابراز قدرت شده برای آن دسته از فرصت طلبانی که خود را به جایگاهی رسانده اند که شایسته آن نبوده و با قلمی که در دستان خود گرفته اند نان کسی را میبرند ، یا با سرنوشت و زندگی مردمی بازی میکنند یا باعث نابودی زندگی ها خواهند بود و حتی احساس پشیمانی نمیکنند به دلیل اینکه خود را مبرا و اعتماد به نفس کاذبی دارند. این افراد حتی اگر عالی ترین مندرجات تحصیلی را پشت سر گذاشته باشند به دلیل نشناختن جایگاه واقعی قلمی که در دستان خود میگیرند بی سوادان محض به حساب آمده و عقده گشایی می کنند. دلیل دیگری هم دارد که به نظرم محتمل تر به نظر میرسد این مسئله که جایگاه واقعی قلم و در بین قلم به دستان به معنای واقعی هویت پیدا نکرده است و این مسئله به دلیل بودن قلم به دست نا اهلان روزگار است ! قلم باید به دست اهل تفکر و هنرمندان باشد . روز قلم نباید به یک روز اکتفا شود بلکه باید برنامه ریزی و جلسات متعدد با صاحب نظران اهل فن و بخصوص پیشکسوتان این عرصه برگزار تا جایگاه واقعی آن معنا پیدا نموده و مخاطبان علاقه مند به این مهم جذب شوند تا در نتیجه گشایشی در فرهنگ کشور حاصل شود . ریشه مشکلات اشاره شده در زمینه کاستی ها و نواقص و مشکلات متعدد که توسط نا اهلان قلم ایجاد میگردد باید با برگزاری جلسات و کلاس های آموزشی در جهت فرهنگ سازی و توجیه این افراد برگزار شود تا شاهد رشد و اعتلای فرهنگ کشورمان شویم و در تصمیمات و نوشتار که باعث مشکلات عدیده ای برای دیگران میشود ، تصمیمات شخصی و نابلدانه ای نگیریم!
قلم را ارج نهیم و جز برای آنچه شان اوست بر هیچ لوحی حتی اگر از جنس زر باشد ننویسیم تا رسالت بودنمان ونوشتنمان بر وفق مراد یک عده نباشد و باد در غبغب برای حمایتهای واهی از دیگران نیندازیم حقیقت قلم، واقع نگاریست و مطالبه گری آنچه مسیرش جز رسیدن به حقیقت نیست و اگر در پی رسیدن به حقیقت قلم به دستی را زر ببخشند باید منافع عموم مردم را از نظر بگذراند تا منافع شخصی خود را لگد مال کند .
نقد خود یک هنر است و جامعهای که نقد را از عرصههای هنری آن بردارند و ادعا کنند بر آن چیزهایی که میخواهند و خوش دارند، واقفاند، هنر را از اندیشه عاری میکنند و حافظه فرهنگی خود را از دست میدهد . جامعه منزجر از نقد؛ جامعه عاری از اندیشه ست. از میان گونههای گوناگون قلمفرسایی، شاید بتوان نوشتار مبتنی بر نقد و تحلیل در ارتباط با امور گوناگون را از مهمترین کارکردهای این ابزار مهم انسانی برشمرد؛ آنجایی که قلم و چه بسا قلم منتقد تحلیلگر، زبان عقل، بیانکننده اندیشه و شخصیت صاحب آن و بهنوعی زبان دوم آدمی به شمار میرود و بدون شک جامعه منزجر از نقد، جامعهای عاری از اندیشه به حساب خواهد آمد.
شاید میتوانم خیلی از مسائل را پیرامون روز قلم در صفحه هات بیشتر بیان کنم ولی فکر میکنم در بی لطفی به این واژه پر آوازه همین سخن بس که متاسفانه قلم در دستان اهل قلم نیست !به قلم علیرضا شکوهی به مناسبت روز قلم 14 تیرماه 1402 /