در نشست «تصویر خانواده در سینمای ایران؛ از سینمای موجود تا سینمای موعود» مطرح شد؛ سینمای ایران برای تقویت نقش خانواده باید به مردم نزدیکتر شود/ از جایگاه زن در فرهنگ ایران آگاهی نداریم
افزودن به علاقمندی ها
شما وارد سایت نشدهاید
![](/uploads/posts/2023-07/thumbs/1688969343_-.jpg)
به گزارش هنر گیلان به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست «تصویر خانواده در سینمای ایران؛ از سینمای موجود تا سینمای موعود» با تکیه بر کتاب «تاریک، روشن مرحوم نادر طالبزاده» از سلسله نشستهای تخصصی نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا با همکاری سازمان سینمایی، یکشنبه (۱۸ تیرماه ۱۴۰۲) با حضور و سخنرانی سیدعلی اصغر تقوی، حسن بنیانیان، علی اکبر عبدالعلیزاده و قادر آشنا در سرای کتاب خانهکتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست سیدعلی اصغر تقوی بیان کرد: در جواب این سوال که سینما چیست دو پاسخ روشن میتوان داد؛ سینما آن چیزی است که هست و آن چیزی است که میتواند باشد. درباره سینمای موعود در کتابی به همین عنوان به طور مفصل پرداختهام. نادر طالبزاده سینماگر، فیلمساز، نظریهپرداز و... که آثار تولیدی و نظری متفاوتی از او در دسترس است در کتاب «تاریک، روشن؛ تصویر خانواده در سینمای ایران» به بررسی تصویر خانواده در آثار سینمایی میپردازد.
وی ادامه داد: نادر طالبزاده در این کتاب به بررسی فیلمهای چهار دهه از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۷ میپردازد. تاثیر مکاتب غربی بر خانواده در سینمای ایران، بازنمای کارکردهای خانواده در سینمای ایران، جنسیت و نقش همسری در سینمای ایران و آسیبها و تهدیدات سینمای خانواده مهمترین محورهای این کتاب هستند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به وضع موجود تصویر خانواده در سینمای ایران گفت: وضع موجود تصویر خانواده در سینمای ایران متزلزل است و تصویر خانواده در سینمای ما ثابت و روشن نیست. تصویر خانواده در سینمای ایران و نسبت آن با خانواده ایرانی اسلامی روشن نیست. آیا تصویری که از یک خانواده ایرانی در سینمای ما نشان داده میشود همان تصویر ایرانی اسلامی است که در جامعه ایرانی اسلامی مطرح است؟ تصویر خانواده در سینمای ایران آسیبپذیر است و به آن خدشه وارد میشود. این تصویر قابل دفاع نیست و باید برای آن فکری کرد.
تقوی افزود: در سینمای ما خانواده در جایگاه واقعی خود قرار ندارد و برخی از تقابلهای زنانه و مردانه غیرمنصفانه است. به عبارتی صورتبندی تقابل زن و مرد در سینمای ایران دوگانه ظالم و مظلوم را نمایش میدهد که غیرمنصفانه است. برخی از فیلمسازان با قرار دادن زن و مرد در جایگاه غیرواقعی در فیلمهای سینمایی در مقابل ایفای نقش خانواده ایستادهاند. فیلمهای سینمایی «یه حبه قند»، «مهمان مامان»، «مادر» و... در بازنمایی الگوی خانواده در سینمای ایران یکهتازی میکنند. در حال حاضر گویی سینمای ایران اصرار به بازنمایی خانوادههای تک نفره دارد. فضای شکلگیری عشق در سینمای ما در بیرون از خانواده شکل میگیرد. چرا در فیلمهای سینمایی به دنبال این نیستیم که عشق همسر به همسر و عشقهای درون خانواده را به نمایش بگذاریم. این نوع از عشقها بهندرت دستمایه آثار سینمایی قرار میگیرند. ادبیات سینمایی از درک آثار دراماتیک خانوادگی غافل شدهاند. مساله عشق در سینمای ما به طور کلی بیسر و سامان است و گویی عشقها در سینما ما برای پیش از ازدواج است. اگر این تصویر مغرضانه و یک صورتبندی از پیش تعیین شده نیست چرا کارکرد اصلی خود را به نمایش نمیگذارد.
این محقق با تاکید بر اینکه در سینمای ما برچسبزدن سیاهنمایی نیست و نباید باشد، گفت: نباید در سینما به دنبال فلاکتبار بودن وضع خانواده باشیم. سینمای اجتماعی و در راس آن سینمای خانواده سیاه و سفید است و میتوانیم هر دو را در کنار هم ببینیم. سینمای خانواده میتواند سینمای سایه روشن باشد؛ سایهای که نقش زنان اصیل ایرانی را در خانواده روشن میکند. تصویر سینمای ایران از خانواده اگر نگوییم تاریک نیست روشن هم نیست. هر چند این روایت قابل قبول نیست اما میتواند وضعیت از این بهتر و بهتر شود.
تقوی عنوان کرد: نشستهای تخصصی نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا شروعی برای دامنزدن به بحثهای پژوهشی در سینما است. ما در مدیریت سینما با این مساله مواجه هستیم که نتوانستیم جایگاه و نقش مناسبی برای هنرمند سینما و سینماگر مهیا کنیم تا در چهارچوب قرار بگیرند و مسیرهای پیشرفت و توسعه را طی کنند. به عبارتی آرمانها و اهدافی برای آنها در نظر نگرفتهایم. بنابراین از جایی دیگر سر درآوردهاند. برای تربیت هنرمند هزینه میکنیم اما به محض اینکه تلاشها به ثمر مینشیند ما هنرمندان را از دست میدهیم.
وی بیان کرد: عدهای در سینمای ایران فریاد رئالیسم اجتماعی سر میدهند. حال آنکه این فریاد توخالی است و بینش آن فرمالیستی است. سینمای اعتراضی یا اجتماعی که دارای آنارشی است و به عنوان رئالیسم اجتماعی خود را فریاد میزند چیزی بیشتر از یک جنبش فرمالیستی نیست. چرا که این سیاهنمایی که در داخل داریم با ژانر و فیلمهای «نوآر» در سینمای جهان موافقت نمیکند. در این بینش سیاهنما، اهداف مغرضانه میبینیم. کنار هم چیدن مشکلات و بدبختیهای جامعه در یک صورتبندی فرمالیستی روشن است. گویی این صورتبندی از پیش تعیین شده و سینماگر و فیلمساز در آن قرار گرفته است.
این استاد دانشگاه گفت: کنار هم قرار دادن مشکلات یک جامعه از قهرمانان این سینما عناصری میسازد که هدفشان کشتن امید مخاطب است نه کاشتن امید در دل مخاطب. این نوع از سینمای ایران بر اساس بینش فرمالیستی برنامهریزی شده است در حالی که کارکردهای خانه، زن و خانواده ایرانی را کنار گذاشته و تن به فرمالیسم مغرضانهای داده که از رئالیسم اجتماعی تنها شعار آن را بلد است. در این سینما خانواده همواره در حال فروپاشی است. انکار ملت، داشتهها، سرمایههای اجتماعی و ملی شاهقصههای این فیلمها هستند. به تصویر نکشیدن حماسهها، عدم انعکاس فرهنگ و خرده فرهنگها در سینمای اجتماعی ما منجر به تزلزل و تنزل جایگاه خانواده در سینمای ایران میشود.
وی ادامه داد: سینمای ایران برای تقویت نقش خانواده باید به مردم نزدیکتر شود و به سمت سینمای ملی و مردمی برود تا به درک بهتری از مردم و داشتههای آنها دست پیدا کند و حماسههای عظیم هویتی و معرفتی مردم را بیشتر و بهتر درک کند. در حال حاضر سینما به عنوان مرجع اثرگذاری و شکلگیری نگرشها و ذهنیتهای مخاطب بر شکلگیری ذهنیتها موثر است. این سینما میتواند برساخت جدیدی از نگرشها در ذهن مخاطب ایجاد کند. سینما با این نقشها و تواناییها میتواند به تقویت نقش خانواده بپردازد.
تقوی در پایان با اشاره به اینکه مساله زن در سینما یکی از مسائل مهم خانواده است، گفت: متاسفانه در سینما نگاه جنسیتی به مساله زن میشود. در حالی که باید فراتر از جنسیت به این موضوع نگاه شود و به نقش تربیتی زن در خانه و خانواده به عنوان متولی تربیت در جامعه نگاه شود. چالش زنان و دختران امروز ما چالشهای هویتی است نه چالشهای جنسیتی. در این مسیر سینمای اجتماعی اگر نتواند نجاتبخش باشد میتواند در گذار از این چالش هویتی زنانه نقش روشنگری داشته باشد.
مساجد باید محلی برای عرضه و نمایش فیلمهای سینمایی باشد
در بخش دیگری از این نشست حسن بنیانیان گفت: مخاطب نویسنده در کتاب «تاریک، روشن؛ تصویر خانواده در سینمای ایران» مشخص نیست اما به خواننده خود بینش میدهد. یک فیلمساز در مسیر تحول، کسب دانش و مهارت به تدریج رشد میکند و به دریافتی از مسائل اجتماعی میرسد و یافتههای خود را در قالب فیلم پردازش میکند. وقتی میخواهیم سینما در خدمت خانواده باشد به این معناست که مهارتی به هر فرد داده شود که بعد از تماشای یک فیلم به دنبال اِشکال در خود باشد. در این صورت میتوانیم توقع داشته باشیم سینما در خدمت خانواده است. مساجد ما باید به محلی برای عرضه و نمایش فیلمهای سینمایی، نمایش تئاتر و کلاسهای بازیگری و .. تبدیل شود. به ویژه در دوران کنونی که فضای مجازی انواع آسیبها را به جامعه وارد کرده است میتوانیم از مساجد استفادههای بهتری داشته باشیم.
وی افزود: اگر بخواهیم درباره سینمای در خدمت خانواده صحبت کنیم نباید بیمقدمه فیلمهای این حوزه را نقد کنیم. هنر بیطرف وجود ندارد و هنر را برای اهداف فرهنگی به خدمت میگیرند. این بهرهگیری از هنر در غرب کاملا غیرمحسوس است. اما ما در حوزه فرهنگ سادهانگاری میکنیم و نمیدانیم چگونه با یک هنرمند تعامل کنیم. اگر یک سینمای در خدمت خانواده میخواهیم باید روابط مدیران با بدنه سینما صمیمی باشد و بین آنها آشتی برقرار شود. در این صورت میتوانیم با هنرمند طرح مطلب کنیم که چقدر سینمای ما برای حل مسائل خانواده ظرفیت دارد.
از جایگاه زن در فرهنگ ایران آگاهی نداریم
در ادامه این نشست، علی اکبر عبدالعلیزاده گفت: در سینمای ایران فیلمهای سینمایی متنوعی با موضوع خانواده، زن و مادر ساخته شده است. به عنوان نمونه علی حاتمی در فیلم «مادر» جایگاه یک مادر سنتی، مدیر، مدبر، مسلط و... را نشان میدهد و به طور غیرمستقیم جایگاه فرهنگی زن ایرانی در آن نمایان است. رسول ملاقلی پور نیز درخشانترین تصویر یک زن ایرانی را به لحاظ مفهوم زنانگی و جایگاه خانواده و مادرانگی نمایش میدهد. نسلهای مختلف از فیلمسازان زن و مرد همچون کیومرث پوراحمد، حمید نعمت الله، کمال تبریزی، رخشان بنی اعتماد، پوران درخشنده، نرگس آبیار، تهمینه میلانی، بهرام بیضایی و... فیلمهای جذابی در این حوزه ساختهاند. نرگس آبیار با فیلم «شیار ۱۴۳» تصویر زنان و مادرانی را نمایش داد که نسبت به آنها بسیار غفلت کردهایم. در فیلم «بیست و یک روز بعد» مادر در حاشیه متن است اما نگاه و نگرش او بر متن اصلی فیلم به وضوح قابل مشاهده است.
این فعال رسانهای عنوان کرد: این فیلمها یا نتیجه جنبشهای فردی در فرد فیلمساز است که براساس شناخت و آگاهی نسبت به زیستبوم و خانواده فیلم را ساخته است یا براساس جنبش فردی مدیریت وقت، شرکت تولیدی، موسسه یا سازمان سینمایی و... است. نقطه مشترک آنها آگاهی است. اما ما به طور کلی از جایگاه زن در فرهنگ ایران آگاهی نداریم و آن چیزی که اغلب میشناسیم تعریف برساخته غربی از جنبشهای فمنیستی است. حتی مدیران و اهالی فرهنگ مداقهای در جایگاه زن در فرهنگ ایرانی نداشتهاند. از بحث مستوری، پاکدامنی و نجابت زن تا حدی آگاهی نداریم که به یک جنبش برساخته اجتماعی تبدیل میشود که کاملا از جایگاه زن در فرهنگ ایران فاصله دارد.
عبدالعلیزاده ادامه داد: در آثار ادبی همچون شاهنامه تمام زنان اسطورهای برای معرفی خود از این عبارتها استفاده میکنند که روی ما را ماه ندیده است. منابع تاریخی ما مملو از آگاهی است اما عدم آگاهی ما باعث میشود جایگاه زن را نشناسیم. زبانفارسی تنها زبانی است که فعل مذکر و مونت آن یکی است. امروز برای نمایش زنان موفق در جامعه باید زنان ورزشکار، شاعران، فعالان عرضه علم و دانش را به تصویر بکشیم و به جامعه معرفی کنیم.